فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
همیدون شاه گیتی قدر والاش
پدید آورد مردم را به اعداش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
چو از پیشم برفت آن روی زیباش
به چشمم در بماند آن تیر بالاش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
نگه کن در همه روزی به فرداش
مکن بد تا نرنجی از مکافاش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
ز شیرینکاریِ آن نقشِ جماش
فرو بسته زبان و دستِ نقاش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین
به هم کرده کنیزی چند جماش
غلام وقت خود کاِیخواجه خوش باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
پذیرُفتار فرمان گشت نقاش
که بندم نقش چین را در تو خوش باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
ز بهر من تو لختی روی بخراش
به پیش زخم سنگینم سبک باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
ز بهر چشمهای مخروش و مخراش
ز فیض دجلهای گو یک قطره کم باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
هواداری مکن شب را چو خفاش
چو بازِ جرهخور روز رو باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
به صنعت هر دم آن استاد نقاش
بر او نقش طرب بستی که خوش باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۸ - در نبوت پیغمبر اکرم
نه زَ انجم گوید و نَزْ چرخِ اعلاش
که نقشند این دو او شاگردِ نقاش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو
اگر توسن شد این فرزند جماش
زمانه خود کند رامش تو خوش باش
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ
وگر ایمان نخواهم بُرد از اوباش
چو موئی بود می از سگ من ای کاش
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
که چشم ظاهرت از نقش اَوباش
نپردازد سر موئی بنقّاش
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۷) حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ میزدند
دران سختی نمیکرد آه قلّاش
که میخندید و پس میگفت ای کاش
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور
چو چشمت نیست دایم در غلط باش
که نقش راه زن آمد ز نقّاش
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان
حکایت کرد حالی آن معماش
که جز تو کس نیارد کرد پیداش
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۰) حکایت بهلول و حلوا و بریان
چو غالب گشت بر بهلول سوداش
زُ بَیده داد بریانی و حلواش
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام
چو مومی روز و شب در سوختن باش
که تا آتش کند افروختن فاش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بآخر فرصتی میجست بکتاش
که بخت از زیر چاه آورد بالاش