گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

گروهی بسته در زندان به تیمار

گروهی مهر گشته بر سر دار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

شَهَنشَه نیز هم رفته بِدین کار؛

به زینتها و زیورهای شَهوار.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو

 

بسی کرد آفرین بر پاک دادار؛

چو بر دیوِ دُژَم نفرین بسیار.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

چو بدفرجام خواهد بُد یکی کار

هم از آغاز او آید پدیدار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

چو خواهد بود بر شاخ اندکی بار

به نوروزان بود بر، گلْش دیدار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

قبا و موزه و رانین و دستار

به رنگ نیل کرده بود هموار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

نمازش برد و پوزش خواست بسیار

که پیشت آمدم بر پشت رهوار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

هر آن کاری که باشد نام‌بُردار

شهنشه مر مرا فرماید آن کار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

به زیورها و گوهرهای شهوار

طرایفها و دیباهای زرکار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

ز من آزرده گردد وز تو کیندار

برو تا خود نه کین باشد نه آزار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

زمین ماه را دیدم چو فرخار

پر از پیرایه و دیبای شهوار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

نه با آن کرده‌اند این ناسزا کار

که پاداشی نداری‌شان سزاوار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

دلاور آمد از بد دل پدیدار

که این با خرّمی بد آن به تیمار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

برادر از برادر گشت بیزار

بجز کردار خود کس را نبد یار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

همی دانست گفتی تیغ خونخوار

که جان در تن کجا بنهاد دادار

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۸
sunny dark_mode