گنجور

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۶) حکایت غلبۀ عشق مجنون بر لیلی

 

هر آن قوّت که نقد هر نهادست

به پیش زور دست عشق بادست

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه

 

یقین میدان که بس مشکل فتادست

که گر بستند پایم دل گشادست

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۰) حکایت سفیان ثوری رحمه الله

 

جهودی را که کارش اوفتادست

بخوان مصطفی راهش گشادست

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

وگر بگذاردت کارت فتادست

که صاعی خفیه در بارت نهادست

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

مرا در سینه کاری اوفتادست

ولیکن بر تو آن کارم گشادست

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست

 

طریق تاجداری عقل و دادست

ترا حاصل بدست از جمله بادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

حیات ای دوست تو بر تو فتادست

بهر تویی درون نوعی نهادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

که ما را کار با این اوفتادست

چه جوهر چه خزانه جمله بادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بهشت آدم به دو گندم بدادست

تو هم بفروش اگر کارت فتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

ازین کافر که ما را در نهادست

مسلمان در جهان کمتر فتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل

 

ترا در راه چندان تفت و بادست

که پیل از وی به گردن برفتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر

 

ز جوشن دادنش در دست بادست

که آن جوشن به ماهی نیز دادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

جهانا کیست کز دور تو شادست

همه دور تو با جور تو بادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

جهان پر شیشه بر هم نهادست

اگر سنگی زنی بر تو فتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

ترا این مرگ هم پیشت نهادست

ولی روزی دو از پس اوفتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چنین عمری کزو جان تو شادست

چو مرگ آید بجان تو که بادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

نصیبت گر ترا صد سال داده‌ست

دمی حالیست دیگرجمله بادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

گر ازین گونه کاری سخت یادست

که فرزندان آدم را فتادست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

تو سگ را بند کن روزی نهادست

که گردن بستهٔ با سگ گشادست

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode