گنجور

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۸ - خطاب بلبل به طوطی و نصیحت کردن او را بخدمت پیر

 

فصاحت می‌فروشی بی ملاحت

ملاحت باید آنگه بس فصاحت

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

ز بس که کردهٔ دلها جراحت

به آخر اوفتادی در قباحت

عطار
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۳

 

چو گل بگشاد لب را در ملاحت

زبان بگشاد بلبل در فصاحت

گلستان تازه گشت و غنچه بشکفت

وقاح الرَّقص و الاطیارُ ناحت

سمن هشیار و نرگس خفته مخمور

[...]

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۲ - نامه جمشید به خورشید

 

مه برج صفا صبح صباحت

گل باغ وفا، عین ملاحت

سلمان ساوجی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶

 

مسلمانان دلی دارم جراحت

ندانم تا مرا زین دل چه راحت

لبم ریش دلم را تازه دارد

ز بس کان لب همی ریزد ملاحت

بیا کر حسرت لعل تو چشمم

[...]

ابن حسام خوسفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

دگر ره با من آن کان ملاحت

چو مژگانش درآمد در فصاحت

سلیم تهرانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۵

 

نخواهد خلق را یک روز راحت

زمین بخل را دارد مساحت

قائم مقام فراهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

به توصیف تو از فرط صباحت

نیفزود از ستایش جز قباحت

به لعلت در حلاوت قیمتی داشت

اگر بودی شکر را این ملاحت

نماند بدر رخشانت در اخلاق

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

نگارینا تو با چندین ملاحت

مرا بهبود یابد کی جراحت

منت مایل به راحت رنج خود را

تو در رنجم پسندی یا به راحت

حلالت باد خونم زانکه هجران

[...]

صفایی جندقی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۷ - اللسن

 

شود خود عبد عارف بر فصاحت

که از حق است این لطف و ملاحت

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۹ - کلام آخر

 

ازو ظاهر شد ار وقتی قباحت

کند خود را ملامت زان وقاحت

صفی علیشاه
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۹ - حکایت

 

تو را حق کرده محروم از ملاحت

ز اعضای تو میریزید قباحت

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode