عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود
مرا گر کشتئی گوهر ترا بود
مرا از دست دادی بس خطا بود
عطار » بلبل نامه » بخش ۱۸ - تمثیل آوردن بلبل منصور و اناالحق گفتن او را در حالت عشق
انانیت بذات خود فنا بود
انانیت نبود آنجا خدا بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز دوری کان سرِ دز در هوا بود
تو گفتی دلو این هفت آسیا بود
عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه
از آن تیغی چو برگ گندنا بود
که سر سبزیش از چرخ دوتابود
عطار » خسرونامه » بخش ۵۳ - رسیدن خسرو و جهان افروز و یاران بكوه رخام و دیدن پیر نصیحت گو
بساط صفّه دوخ و بوریا بود
دران محرابگه پیری دو تا بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله
همی شد تا بجائی کان نه جا بود
که آنجا گاه جای مقتدا بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
از آن طاق دو ابرویش دو تابود
که اندر من رآنی کل خدا بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
چنان مستغرق دریای لا بود
که گوئی در جهان عین فنا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
مرا جز تو دگر اینجا کجا بود
که بود من ز بودت انتها بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
نمود انبیا و اولیا بود
که در جان او ذکی با ذکا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۶ - در خطاب کردن با دل در اعیان کل و گذرکردن از تقلید فرماید
نشاندستی کنون این از کجا بود
که ما را اندر این پیدا لقا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
حقیقت مرتضی سرّ خدا بود
محمد(ص) ازعیان سرّ بقا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
نبُد منصور ذات او بقا بود
که منصور از فنا کلی فنا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
از آن رو او همه مکر و ریا بود
ولی عین العیانش منتها بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
چنان مدهوش عشق اندر فنا بود
که گوئی آن زمان عین لقا بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
اگرچه ظاهرت اوّل فنا بود
حقیقت آن زمان عین خدا بود