گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - امیر حسن دهلوی فرماید

 

فلک با کس دل یکتا ندارد

ز صد دیده یکی بینا ندارد

گلستان رونق کمخا ندارد

چمن آرایش دیبا ندارد

تنم تا یافت در بر صوف طاقین

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۷ - ناصر بخاری فرماید

 

در آن روزی که خوبان آفریدند

ترا بر جمله سلطان آفریدند

چو دیبای زر افشان آفریدند

درش گوی گریبان آفریدند

بسان غنچه دروی دگمه بنمود

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۵ - و من بدایع خیالاته

 

به گرما جبّه پوشیدن چه حاصل

به بالاپوش کوشیدن چه حاصل

ز بهر پوشش و بخشش بود رخت

درون بغچه پوسیدن چه حاصل

لباس عاریت بر کندن از خلق

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۷ - خسرو دهلوی فرماید

 

بیا تا بی گل و صهبا نباشیم

که باشد گل بسی و ما نباشیم

اگر چون دکمه پابر جا نباشیم

قرین اطلس والا نباشیم

قبا را بند از والا ندوزیم

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - وله ایضا

 

رفیق مهربان و یار همدم

همه کس دوست میدارند و من هم

قبای صوف بادستار بیرم

همه کس دوست میدارند من هم

اگر گوئی که میل اطلسم نیست

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰ - ایضا مولانا حافظ فرماید

 

وصال او زعمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به

خزو دیبا زباغ و بوستان به

نخ و کمخا زراغ و گلستان به

بر آن سنجاب صوف سبز صدبار

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - مولانا جلال طبیب فرماید

 

بده ساقی شراب لایزالی

بدست عاشقان لاابالی

زبالاافکن شرب و نهالی

شدم سرپا برهنه لاابالی

بدستان آن علم از زر نظرکن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۴

 

تو صوف و پوستین داری زمستان

چه غم داری زعریان بلاکش

(یکی را جامه سرما تنورست)

( تو دست از دور میداری بر آتش)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

زنا که وصله کرباس زردک

فتاد از یقچه رختی بدستم

بدو گفتم که دیبا یا کتانی

(که از بوی دلاویز تو مستم)

بگفتا پاره کرباس بودم

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

غرض زین طرز تشریف قبولیست

که پوشاند بما اهل صفائی

مگر الباغ بخشی چون بخواند

بعریانی دهد جامه بهائی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

بسر تخفیفه روزی بدستار

سری میجست و بالائی زپندار

زنا که طیلسان بروی بر آشفت

لسان حال را بگشوده میگفت

(هر آن مهتر که با کهتر ستیزد)

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲۷

 

بهار از پوستین رو را جدا کن

که دیگر در خزان با هم توان بود

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۴۶

 

ببقچه شاهد والا نهادیم

تو زیبابین که ما زیبا نهادیم

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۰

 

چو گیوه سرمکش کز پادرآئی

چو دستار اربیفتی بر سر آئی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۲

 

مکش بر صوف کهنه از اتو نقش

نباشد خوش به پیری داغ میری

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

بریدم در عروسیها که خوانم

بوصف جامها اینطرز اشعار

نویسید اینسخنها را زتعظیم

بکرد خیمه و خرگاه و تالار

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

سپهر از خلعت قدرش چو گوئی

فراویزی بروخارای کهسار

قبای رتبتش چون بخت میدوخت

برآمد آسمان زویک کله وار

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو

 

چنان دزدی که او چیزی که دزدید

زخود آنچیز را دیگر بدزدد

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایش‌نامه

 

ببرتنگی امیدی بسته بودم

ندانستم که خود رنکی ندارم

نظام قاری