گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱

 

چه کرده‌ام که دلم از فراق خون کردی؟

چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟

چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی؟

چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟

نخست ار چه به صد زاریم درون خواندی

[...]

عراقی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۰

 

بناوکی که مرا رخنه در درون کردی

کدورتهمه عمر از دلم برون کردی

تو سرو ناز که گل را بناز میبویی

کجا بری دل ما را که غرق خون کردی

چو گل بخرمن من عمر که خواهی آتش زد

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode