گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵

 

مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است

که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است

دریچه نظر و رهگذار خاطر من

جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است

اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است

[...]

سلمان ساوجی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

شنیده ام که در این طارم زراندود است

خطی که عاقبت کار جمله محمود است

شیخ بهایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴

 

درآن مقام‌که عرض جلال معبود است

غبار نیستی ماست آنچه موجود است

جهان بی‌جهتی قابل تعین نیست

به هرطرف‌که‌اشارت‌کنیم محدود است

مشو محاسب غفلت به علم یکتایی

[...]

بیدل دهلوی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

به پیش آتش چهر توزلف تو دود است

ز دود توست مرا دیده گریه آلود است

تو رابه معرکه حاجت به خود وجوشن نیست

که موی بر سر ودوش تو جوشن وخود است

رسم به وصل توهر چند زودتر دیر است

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode