گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱۲

 

چه غم ز خاطر ما دیدنی برون آرد؟

چه خار از دل ما سوزنی برون آرد؟

مرا به گوشه عزلت کشید وحشت خلق

خوشا رهی که سر از مأمنی برون آرد

درین زمانه که امید دست چربی نیست

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

چو مست باده رخ از روزنی برون آرد

چه روی نام خدا گلشنی برون آرد

زگرد بالش خورشید تکیه گه سازی

چو شبنمت ز خود از دیدنی برون آرد

چه عقده ها که تواند گشود تدبیری

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode