گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۰

 

کسی که بهر تو جان باختن هوس دارد

چه غم ز شحنه و اندیشه از عسس دارد

سرشک من همه سیماب شد، نمی دانم

که کیمیای صبوری کدام کس دارد؟

من غریب به راه امید خاک شدم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode