گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱۳

 

عجب دلی که به عشق بت است پیوسته

عجبتر این که بتش پیش او است بنشسته

بمال چشم دلا بهترک از این بنگر

مدو به هر طرف ای دل تو نیز آهسته

دو کف به سوی دعا سوی بحر می‌رانی

[...]

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور

 

لاله ساغر زده بر سنگ و لب از می شسته

شاه عادل مگر این سد شریعت بسته

اهلی شیرازی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

نحیف و خشک شده، سبزه‌های نو رسته

کلاغ روی درختان خشک بنشسته

ز هر درخت، بسی شاخه باد بشکسته

صفا ز خطهٔ ییلاق، رخت بربسته

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode