گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۴

 

خراب حالی ما از درازی دست است

ز همت است که دیوار ما چنین پست است

ز نوبهار جهان رنگ اعتدال مجوی

که عندلیب تهیدست و غنچه زرمست است

دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳

 

زبان چو کج‌ روش افتد جنون بد مست است

قط محرف این خامه تیغ در دست است

زخلق شغل علایق حضورمردن برد

جدا افتاد سر از تن به فکر پابست است

جهان چو معنی عنقا به فهم‌ کس نرسید

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode