گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۴

 

نظر ز روی تو خورشید بر نمی گیرد

فلک به پیش تو نام قمر نمی گیرد

به زیر پات چو گل می کند درم ریزی

بنفشه می چند و سرو برنمی گیرد

کسی که بر لب و خال تو می نهد انگشت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۰

 

چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد

چه مایه فیض کزان لعل تر نمی گیرد

بکن ستایش اهل کمال در غیبت

که روی آینه را کس به زر نمی گیرد

بود زسرمهٔ آهم فروغ دیده مهر

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode