گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷

 

سواد خط تو چون نافع نظر دیدم

روایتی که ازو رفت معتبر دیدم

مرا چو زلف تو بر حرف می فرو گیرد

حروف زلف تو برخواندم و خطر دیدم

چه گویم از الف وصل تو که هیچ نداشت

[...]

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - فی الصّدر رشید الدّین

 

جهان بگشتم و آفاق سربسر دیدم

بمردمی اگر از مردمی اثر دیدم

درین زمانه که دلبستگیست حاصل او

همه گشایشی از چشمۀ جگر دیدم

امید منفعت از خلق منقطع شد از آنک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰

 

جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم

به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم

مگر که مرد وفادار از جهان گم شد

وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم

ز من مپرس که آخر چه دیدی از دوران

[...]

سعدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٩۴

 

جهان بگشتم و آفاق سر بسر دیدم

نه مردمم اگر از مردمی اثر دیدم

برین صحیفه مینا بخامه خورشید

نگاشته سخنی خوش بآب زر دیدم

که ای بدولت ده روزه گشته مستظهر

[...]

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۱

 

از آن زمان که من آن روی چون قمر دیدم

دل ضعیف خود از عشق بی خبر دیدم

حلاوتی که در آن چهره نگارین است

قسم به جان تو در ماه و خور اگر دیدم

ز خون دل رقمی از سرشک چون سیماب

[...]

جهان ملک خاتون
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - گریه بی اثر

 

چه گویمت که نیرزد بگفتگو«عرفی»

ز عهد ماضی و حال آنچه در گذر دیدم

ز عیش و بی غمی عهد پیش باز مپرس

که عیشش از سخن راست تلختر دیدم

ز درد ناقص این عهد هم سؤال مکن

[...]

عرفی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به جاه و منصب

 

بر این صحیفه مینا به خامه خورشید

نگاشته سخنی خوش به آب زر دیدم

که ای به دولت ده روزه گشته مستظهر

مباش غره که از تو بزرگتر دیدم

ملا احمد نراقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۵ - کمال اصفهانی

 

جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم

نه مردمم اگر از مردمی اثر دیدم

ز روزگار همین حالتم پسند آمد

که خوب و زشت و بد و نیک درگذر دیدم

برین صحیفهٔ مینا به خانهٔ خورشید

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode