گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح قوام الملک احمد عمر گفت به تهنیت خازنی وی

 

به بوسه یار من از پسته شکر اندازد

به بذله از صدف لعل گوهر اندازد

سوی زمین چو ز مشرق فرو رود خورشید

شفق بهانه از رشک خون بر اندازد

ز مهر روی چو ماهش قیامتی آمد

[...]

سید حسن غزنوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶٣

 

مرا که طوطی شکر فشان گلشن قدس

چو پیش بلبل نطق اوفتد پر اندازد

عروس این تتق سبز زرنگار ز شرم

چو بکر فکر مرا دید زیور اندازد

فریب و ریو ز سودائیان بیمایه

[...]

ابن یمین
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد

به هر دیار که رو آورد براندازد

گهی که چشم تو فرمان دهد به خون ریزی

نخست تیغ تو از ذوق آن سراندازد

میان ما و غمت محرمی ست لیک رقیب

[...]

خیالی بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰۲

 

چو تیغ او به جبین چین جوهر اندازد

به نیم چشم زدن قحطی سر اندازد

خوش آن که گربه سرش تیغ همچو موج زنند

حباب وار کلاه از طرب براندازد

ز بس که تشنه سرگشتگی است کشتی من

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode