گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۸

 

سحرگهی که ز خواب شبانه برخیزد

هزار فتنه ز دور زمانه برخیزد

اگر تو سرو گل اندام در کنار آیی

هزار ناله ی شوق از کرانه برخیزد

کجا کرانه کند یار مهربان از من

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹

 

چو مست من ز خمار شبانه برخیزد

هزار فتنه و شور از زمانه برخیزد

چو تیر جور نهد بر کمان ز میدانش

هزار کشته برای نشانه برخیزد

نشان من به خیال میان او گم باد

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱۷

 

ازین بساط کسی شادمانه برخیزد

که از سر دو جهان عارفانه برخیزد

مدار دست ز دامان آه نیمشبی

که دل ز جای به این تازیانه برخیزد

اثر ز عاشق صادق درین جهان مطلب

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode