×
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در مدح پادشاه دکن گفته
دهندهای که به گل نکهت و به گل جان داد
به هرکس آن چه سزا بود حکمتش آن داد
به عرش پایه عالی به فرش پایهٔ پست
ز روی مصلحت و رای مصلحتدان داد
به دهر ظل خرد آن قدر که بود ضرور
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - وله ایضا
ایا ملاذ سلاطین که کردگار تو را
زیاده از همه اسباب شوکت و شان داد
ایا معاذ خواقین که شخص قدرت تو
محالها همه را آشتی با مکان داد
زمان تو و دور والدتست
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸
نخست آینهای بهر دیدن خود خواست
قرار کار، به خلق سرای امکان داد
به عقل آیه والایی دو عالم خواند
به عرش، پایهٔ بالایی نه ایوان داد
ز مرحمت، به طربگاه هشتمین ایوان
[...]
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
مقدری که بگل نکهت و بگل جان داد
به هر که هر چه سزا دید حکمتش آن داد