گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶۹

 

به باغ سایه ابرست و آب در سایه

ازین سبب من و جانان و خواب در سایه

به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت

چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه

فروغ روی تو تیزست، زلف بر لب نوش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode