گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳

 

فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زینش

که باد خاک قدم صد نگارخانه ی چینش

تبارک الله از آن آب و رنگ خاتم خوبی

که خال چهره ی صد یوسفست نقش نگینش

درین خیال که گردی بدامنش ننشیند

[...]

بابافغانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰

 

خوشا دلی که تو باشی نگار پرده‌نشینش

به زیر پرده بری در نگارخانهٔ چینش

گهی ز بوسهٔ شیرین شکر کنی به مذاقش

گهی ز باده رنگین قدح دهی به یمینش

کمین گشاده درآیی به هر دری به شکارش

[...]

فروغی بسطامی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۶ - همچنین مرثیه

 

تنی که داد به آغوش جا رسول امینش

به خاک کرب و بلا چرخ سفله داد مکینش

ز بعد کشتن اکبر گذشت از سر دنیا

وگرنه خون عدو می‌گذشت از سر زینش

گذشت ا زسر فرزند و مال و جان و برادر

[...]

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode