گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰

 

خنک صبا که ز زلفش، خلاص یافت نفسی

صبا فدای تو بادم، برو که نیک بجستی

غلام قامت آن لعبتم که سرو سهی را

شکست قد بلندش، به راستی و درستی

بیا و عهد ز سر گیر، ای نگار اگر چه

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode