گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

گناه عشق بتان گرچه ساخت نامه سیاهم

بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم

نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده

ز دست آبله ها چهره از زباله آهم

هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت

[...]

جامی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم

هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم

کرشمه‌ای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی

به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم

میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا

[...]

وحشی بافقی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

در انتظار تو شد عمرها که چشم به راهم

مپیچ سر ز نیازم، متاب رخ ز گناهم

چه لذت است ببین انتظار آمدنت را

که در برابر چشم منی و چشم به راهم

مرا همای خرد گو به فرق سایه میفکن

[...]

قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۹

 

به هر طرف‌ که هوای سفر شکست‌ کلاهم

همان شکست شد آخر چو موج توشهٔ راهم

خیال موی میان‌که شدگره به دل من

که عرض معنی باریک می دهد رگ آهم

به‌گلشنی‌که ادب داشت آبیاری حیرت

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۲

 

کباب عافیتم بیدماغ افسر جاهم

چو شمع‌ خواب فراغت بس است ترک ‌کلاهم

غبار وادی الفت سوار ناز که دارد

مقیم سایهٔ بال هماست بخت سیاهم

دبیر حشر ز اعمال من شمار چه‌ گیرد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode