گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۷

 

خبر زمصر که دارد بشیر کیست عزیزان

که جان بکف بسر ره ستاده پیر بکنعان

هزار سلسله دل ناگهان زجای بجنبد

مگر که زلف سیاه تو بود سلسله جنبان

بهندوان تو نازم هزار بار کز افسون

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵ - د‌ر مدحت جناب حاج میرزا آقاسی رحمه ا‌لله می‌فرماید

 

ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران

معطر آمده‌ گیتی منور آمده‌ کیهان

بهینه بندهٔ ‌گیهان خدای و خواجهٔ عالم

مهینه مهدی معجز نمای و هادی دوران

درون چنبر حزمش قرار تودهٔ غبرا

[...]

قاآنی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - شبی شبه سان

 

شبی چو زلف دلارام مشک فام و شبه سان

بسان خط بتان تار و جعد خوبان تاران

کشیده بودم از آسیب دهر پای به دامن

فکنده بودم از اندوه فکر سر به گریبان

ز دیده اشک روانم، روان به دامن صحرا

[...]

افسر کرمانی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۵ - در مدح حجت الله(عج الله تعالی فرجه)

 

خدیو خطه امکان امام عصر زمان

شریک قرآن هادی انس و رهبر جان

ظهور هستی مطلق خلیفه الرحمن

به روز وحدت واجب نتیجه امکان

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۵ - در مدح حجت الله(عج الله تعالی فرجه)

 

به حاجت سیم آن گزیده یزدان

سپاه شام ببستند عاقبت پیمان

ولی وفا ننمودند لشگر عدوان

به تیر و تیغ و خدنک سه شعبه و پیکان

صامت بروجردی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۶ - چه شورها

 

شه زنان، به سرزنان و موکنان

به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟

عارف قزوینی
 
 
sunny dark_mode