گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵

 

در آن دیار که هجران بود حیات نباشد

اساس زندگی خضر را ثبات نباشد

منادی است ز هجران که هر که بندی شد

ز بند خانه ما دیگرش نجات نباشد

مبین به ظاهر بی‌لطفیش که هست بتان را

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode