گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۸

 

اگر چه در لب جانبخش انگبین داری

ز ناوک مژه صد نیش در کمین داری

به خاک پات که نتوان در آب حیوان یافت

لطافتی که تو در لعل آتشین داری

به هشت گلشن جنت نمی دهم یک شاخ

[...]

جامی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۲

 

صبا تو نفخه عنبر در آستین داری

مگر عبور بر آن زلف عنبرین داری

گرفته ای تو زتاتار طره اش تاری

که تبت ختن چین در آستین داری

بهر سپهر یکی کوکب درخشان هست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode