گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

بود بهار من آن روز اگرچه فصل دی است

که گل در او رخ ساقی و لاله جام می است

جهانیان همه در جست و جوی می بینم

ندانم این تک و پوی از کی است و تا به کی است

اگرچه پشت به پشتند رهروان کس نیست

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode