گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰

 

تو را سریست که با ما فرو نمی‌آید

مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

کدام دیده به روی تو باز شد، همه عمر

که آب دیده به رویش فرو نمی‌آید؟

جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب

[...]

سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

ترا به صحبت ما سر فرو نمی‌آید

ز بنده شرم چه داری بگو نمی‌آید

به دور حسن تو بیرون عاشقی کاری

بیازموده‌ام از من نکو نمی‌آید

دلم به روی تو هرگز نمی‌کند نظری

[...]

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۳

 

تو را به کون و مکان سر فرو نمی آید

مرا دلی که صبوری از او نمی آید

اگر جهان همه حور بهشت خواهد بود

چه چاره چون به خیالم جز او نمی آید

وگر به روضه خلدم قصور عرضه کنند

[...]

جهان ملک خاتون
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲

 

نماند باده و آن تندخو نمی‌آید

بهار آمد و گل رفت و او نمی‌آید

خمار همچو منی را شکستن آسان نیست

کجاست خم که ز دست سبو نمی‌آید

چه سود جلوهٔ خوبان، که از حجاب مرا

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱۰

 

ز گل محافظت رنگ و بو نمی‌آید

به غیر لطف ز روی نکو نمی‌آید

صفای حسن بتان از دل گداخته است

ز آب آینه این شستشو نمی‌آید

ز جنبش مژه آسوده است قربانی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱۱

 

ز مغز پوچ برون آرزو نمی‌آید

که بوی باده برون از کدو نمی‌آید

چرا ز پا ننشینند غافلان حریص

ز پای خفته اگر جستجو نمی‌آید

به غیر اشک که شوید ز دل غبار ملال

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱۲

 

تردد از دل بی‌آرزو نمی‌آید

چو پای خفته ز من جستجو نمی‌آید

اگر رسد به لبم جان ز تنگدستی‌ها

ز من فروختن آبرو نمی‌آید

نهفته گنجی اگر نیست در خرابه من

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

تبسم از لب آن تندخو نمی آید

چو آب لعل که موجش به رو نمی آید

چه سان کند مژه ام منع اشک ریزی چشم

عنان چشمه گرفتن ز جو نمی آید

کسی که داد چو خورشید، تن به عریانی

[...]

طغرای مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید؟

کدام فتنه که از دست او نمی‌آید؟

به کینه جوی من ای آنکه محرم رازی

بگو بدی ز نکویان نکو نمی‌آید

ره نشاط من از شش جهت چنان بستند

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳۱

 

به من خدنگ ترا سر فرو نمی‌آید

منش به جان روم از پی گر او نمی‌آید

ز تلخ‌عیشی پیمانه می‌توان دانست

که هیچ‌کار ز دست سبو نمی‌آید

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode