گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمود غزنوی

 

ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه

بر من آمد خورشید نیکوان از راه

چو چین کرته بهم بر شکسته جعد کشن

چو حلقه های زره پر گره دو زلف سیاه

نبیدنی به کف و هر دو رخ به رنگ نبید

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسین میمندی

 

زمانه رغم مرا ای به رخ ستیزه ماه

خطی کشید بر آن عارض سپید سیاه

گمانش آن که تبه کرد جای بوسه من

ز غالیه نشود جایگاه بوسه تباه

شیی به گرد مه اندر کشید و آگه نیست

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - در مدح خواجه ابوالحسن علی بن فضل بن احمد معروف به حجاج

 

به جان تو که نیارم تمام کرد نگاه

ز بیم چشم رسیدن بدان دو چشم سیاه

از آنکه نرگس لختی به چشم تو ماند

دلم به نرگش بر شیفته شده ست و تباه

به روی و بالا ماهی و سروی و نبود

[...]

فرخی سیستانی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۶۰

 

مبارکی و سعادت نمود روی بشاه

از آن مبارک و مسعود تحفهای زاله

چه تحفه ایست ؟ یکی فر خجسته فرزندست

موافقان را شادی فزای و انده کاه

بشهریاری و شاهی تمام نسبت او

[...]

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۶۱

 

ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه

ز روشنی و بلندی که هستی ، ای دلخواه

اگر صنوبر و ماهی شگفت و طرفه است این

شگفت و طرفه بود مردم از صنوبر و ماه

و شاق حلقۀ زلف ترا بشهر ختن

[...]

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۶۳

 

چو آفتاب شد از اوج خود بخانۀ ماه

بخیش خانه رو و برگ بید و باده بخواه

شراب لعل بده ، اندکی بدور و بده

میان دور درون ساتگینیی گه گاه

بدشت بادۀ رنگین تلخ نوشیدن

[...]

ازرقی هروی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۶ - مدح سیف الدوله محمود

 

ز در درآمد دوش آن نگار من ناگاه

چو پشت من سر زلفین خویش کرده دو تاه

چگونه شاد شود عاشقی ز هجر غمی

که یار زیبا از در درآیدش ناگاه

ز شادمانی گفتم چو روی آن دیدم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - مدح سیف الدوله محمود

 

رسید نامه فتح و ظفر ز شاهنشاه

به سیف دولت شاه بلند حشمت و جاه

که برد حاجب نعمان سپه سوی مکران

به بخت و دولت سلطان به فر و عون اله

به تیغ روز نکو خواه ملک کرد سپید

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۲

 

گشاده‌روی و میان بسته بامدادِ پگاه

فروگذشت به کویم بتی به روی چو ماه

اگر زمهر بود بامداد نور جهان

ز ماه بود مرا نور بامداد پگاه

مهی که بود به قد سرو دلبرانِ سرای

[...]

امیر معزی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح محمد بن یوسف

 

سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه

امین دین الله است و سعد ملکت شاه

ستوده فخر خراسان محمد یوسف

که چون محمد و یوسف جمال دارد و جاه

اگر محمد و یوسف ندیده اند بهم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - قطعه

 

چه حاجت است بدیک سیاه بستانرا

گرفت بابد دیوان من بدیک سیاه

سیاه باد دل و روی و روزگار کسی

که نیست مادح صدر و ضیاء دین اله

نمود کوته دست عنا ز دامن من

[...]

سوزنی سمرقندی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح سیدالوزراء جمال الدین مشعر بن عبدالله

 

ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه

بر من آمد خورشید نیکوان سپاه

چو آفتاب رخ خوب او به اول روز

چو ماه نوشکن جعد او در اول ماه

چو سرو بود قدش گر سلاح پوشد سرو

[...]

فلکی شروانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵

 

جمال روی ترا رشوه می گزارد ماه

به رو نمای تو جان رفت نیز رشوه مخواه

منم منم که ز جور تو آگهی دارم

تویی تویی که ز حال دلم نیی آگاه

عجب مدار که بر من بتاخت لشکر غم

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

امام عالم و مفتی وقت محیی الدین

تویی به اسب و رخ از کاینات گشته فره

به مدح تو دو سه نوبت قصیده ها گفتم

نکرد سعی تو از کار من گشاده گره

ز پیش منبرت امروز مردکی بر خاست

[...]

ظهیر فاریابی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - تجدید مطلع سوم

 

لب مرا بشب تیره ی جفا بسته

دل مرا هدف ناوک بلا کرده

امامی هروی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵۰

 

رسید وقت که هر روز بامداد پگه

خوریم باده و بر روی گل کنیم نگه

ز شاخ یک تن سرو است و صد هزار قبا

ز لاله یک سر کوه است و صد هزار کله

کلاه لاله که لعل است، اگر تو بشناسی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵٨

 

ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد

سپهر کشور داد و دهش سپاهانشاه

ستوده سرور عالم که صیت مکرمتش

علم فراخت ز ماهی بر اوج قبه ماه

مثال ممتثل آمده به بنده ابن یمین

[...]

ابن یمین
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - ایضا در مدح شاه اسماعیل

 

بحق روز بر آرنده سفید و سیاه

خدای عز و جل لا اله الا الله

بحق صاحب معراج احمد مرسل

که جبرییل بهمراهیش ندارد راه

بحق شاه ولایت علی عالی قدر

[...]

اهلی شیرازی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت امام رضا علیه‌السّلام

 

چنان حرارت خورشید، باز شد جانکاه

که آب بر سر خویش از حباب زد خرگاه

زمین چو گور ستمگر ز بس که تافته شد

به رنگ دود سزد گر دمد ز خاک گیاه

هوا به مرتبه‌ای گرم شد که پروانه

[...]

میلی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode