گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک

شبی و روزی در تیرگی به هم نزدیک

شب فراق تو از حد گذشت کی باشد

که آید این شب محنت به صبحدم نزدیک

برست ز آفت امساک زهد هر که نشست

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode