گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۰

 

ز چاک سینه خود هر که قبله گاهش نیست

به هیچ وجه به درگاه قرب راهش نیست

ز آه سرد بود بادبان کشتی دل

به هیچ جا نرسد هر دلی که آهش نیست

غرض ز وسعت میدان لامکان، شان است

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode