گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۴

 

گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله

به فرش سرو و سمن شد گهرفشان ژاله

گسست سبحه روحانیان که سوی زمین

فتد چو مهره تسبیح از آسمان ژاله

میان شاخ و شکوفه خوش اجتماعی بود

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode