گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰

 

وداع یار گرامی نمی توانم کرد

که احتمال سفر زار وناتوانم کرد

زدوستان شفیقم که می رسد فریاد

ز دست دل که دگر باره داستانم کرد

ز کارنامه افعال دل یکی این است

[...]

حکیم نزاری
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹

 

تو آفتابی و شوق تو ناتوانم کرد

نمیرسد بتو دستم چه میتوانم کرد

چه همت است ز جانبخشی فلک بر من

که چون تو آفت (جانرا) بلای جانم کرد

ز نرگس تو چگویم که تا سخن کردم

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode