گنجور

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۷

 

چه پرتو است که اقبال در جهان افکند؟

چه غلغل است که دولت در آسمان افکند؟

غبار موکب شاه است یا نسیم بهشت؟

که بوی امن و امان در مشام جان افکند؟

همای رایت او سر به سدره در ناورد

[...]

ظهیر فاریابی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - وقال ایضآ یمدحه ویصف القصر

 

اساس قصر ازین خوبتر توان افکند

که دست همّت این صدر کامران افکند

نخست بار که اقبال باز کرد درش

سعادت آمد و خود را در آستان افکند

علوّ کنگرۀ او بدان مقام رسید

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در ستایش شاهزاده مبرور شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید

 

قضا چو مسند اقبال در جهان افکند

به عزم داوری شاه‌کامران افکند

ابو الشجاع حسن‌ شه که شیر گردون را

مهابتش تب و لرز اندر استخوان افکند

تهمتنی ‌که به یک چین چهره سطوت او

[...]

قاآنی
 
 
sunny dark_mode