گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - وقال ایضایمدح الصّاحب السّعیدشرف الدّین معین الاسلام علی بن الفضل حین بناء المدرسة باصفهان

 

خدای عزّوجلّ هرچه درجهان آرد

همه بواسطۀ امرکن فکان آرد

ولیک بعضی ازآن دروجود ره نبرد

مگرکه دست بشر پای درمیان آرد

چوحکم کردکه ویرانه یی شودمعمور

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

خدنگ غمزه ی جادو چو در کمان آرد

هزار عاشق دلخسته را بجان آرد

در آن دقیقه ی باریک عقل خیره شود

دلم حدیث میانش چو در میان آرد

حلاوت سخنش کام جان کند شیرین

[...]

خواجوی کرمانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱۰

 

ترا کسی که به گلگشت بوستان آرد

خط مسلمی باغ از خزان آرد

خدا به آن لب جان بخش بخشد انصافی

که بوسه ای ندهد تا مرا بجان آرد

چو مشرق از نفسش عالمی شود روشن

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode