گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - و له ایضا یمدحه

 

زهی ستوده خصالی که از صدور کرام

جز از تو در همه آفاق یادگار نماند

کدام زر که ز جور تو سنگسار نشد؟

کدام دل که ز لطف تو شرمسار نماند؟

نگاه می کنم اندر سرای ضرب وجود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷

 

در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نماند

خزان درآمد و سر سبزی بهار نماند

ز پای دار و سر تخت قصه کمتر گوی

که این کرامت و آن غصه پایدار نماند

ز مستعار جهان مست عار بود حکیم

[...]

قاسم انوار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۰

 

خزان رسید و گل افشانی بهار نماند

به دست بوسه فریب چمن، نگار نماند

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹۱

 

خزان رسید وگل افشانی بهار نماند

به دست بوسه فریب چمن نگار نماند

چنان غبار خط آن صفحه عذار گرفت

که جای حاشیه زلف برکنار نماند

ز خوشه چینی این چهره های گندم گون

[...]

صائب تبریزی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۸ - به یادگار در دفتر یکی از دوستان نوشته شد

 

چه یادگار نوبسم من اندرین دفتر

که ازکدورت دل خامه را قرار نماند

بدین خوشیم که از خوب و زشت کار جهان

به روزگار جز این چند یادگار نماند

یکی سوار درآمد به دشت و شوخی کرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode