گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

چه داغهاست که بر سینه فگارم نسیت

چه دردهاست که بر جان بی قرارم نیست

دلم ز کوشش خون گشت و کام دل نرسید

چه سود دارد بخشش، چو بخت یارم نیست

به خاک کوی بسازم، چو خاک یار نیم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

کدام گل که به دامن ز نوبهارم نیست؟

ولی چه سود که دستی به آن نگارم نیست

به راه وعده مرا سوخت، گر لبش امشب

هزار بوسه دهد، مزد انتظارم نیست

شهید عشقم و از سوز دل چو خاکستر

[...]

سلیم تهرانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست

کدام شب که سر گریه در کنارم نیست

ز بیزبانی خود شکر بر زبان دارم

که سهو شکوه در اوراق روزگارم نیست

ز ابر سایه برگ خزان سرشته گلم

[...]

اسیر شهرستانی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷ - چشم انتظار

 

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

دگر قمار محبت نمی‌برد دل من

که دستِ بردی از این بختِ بدبیارم نیست

من اختیار نکردم پس از تو یار دگر

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode