گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسام الدین

 

سران ملک سمرقند را چو تن را جان

جمال داده سپه پهلوان ترکستان

حسام دین که بهیجا حسام قاطع او

کند دو نیمه عدو را ز فرق تا بمیان

چنان دو نیمه کند خصم را که نیم از نیم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح عین الدهاقین احمد بن علی

 

ایا فراق تو دردی که وصل تو درمان

بکوی وصل سرای فراق را دربان

فراق روی تو دردی فکنده بر دل من

که جز بدست وصال تو نیستش درمان

مرا ز وصل تو هجر آمد و بهجر تو وصل

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح سعدالدین

 

همه سلامت سلطان ملک مشرق و چین

همه سعادت میر عمید سعدالدین

که ملک دینرا بنیاد محکم است و قوی

ز تیغ بازوی آن وز بنان و خامه این

امین و مؤتمن شاه مشرق و مغرب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح محمد بن یوسف

 

سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه

امین دین الله است و سعد ملکت شاه

ستوده فخر خراسان محمد یوسف

که چون محمد و یوسف جمال دارد و جاه

اگر محمد و یوسف ندیده اند بهم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح رضا بن عمر بن محمد الحسنی

 

دلم به عشق بتی را همی‌کند شمنی

که بر بتان به نکوئی کند همیشه منی

بتی که زلف چو قیر از بدوش پر شکند

کند به تبّت و قرقیز کاروان شکنی

شکست قیمت مشک و گل و سمن به سه چیز

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - در مدح محمد بن محمد الهروی

 

ایا ستوده بتو خانواده نبوی

جهان گرفته برأی صواب و عام قوی

توئی بحق شرف دین کردگار جهان

نه دین بود نه شرف هر کجا که تو بنوی

اجل سید عالم سپهر جاه و شرف

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح علی بن احمد

 

چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی

نشانه از دل مسکین من کن ای غازی

نخست با تو بالبازی اندر آمده ام

چو دل نماند تن در دهم بجانبازی

مرا چو جان بباری شد است قربانت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - در وصف معشوق

 

بما یکی پسر اگر ره وفا سپری

ز من نخواهم تیغ جفات را سپری

طریق عشق تو جان پدر بجان سپرم

اگر نه باز بکین راه جان ما سپری

جمال روی تو یکچند که ندیده بدم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - غزل به صفات تو گویم

 

بر من آمد دوش آن در چشم بینائی

ز بهر جستن تدبیر رای فردائی

هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد

بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی

چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - در مدح نصیرالدین علی

 

بفر صاحب دولت نصیرالدین خدای

بهشت وار بیاراست این خجسته سرای

بهشتوار شود هر سر او هر مجلس

که کرد دیدن او صدر دین و دینارای

بجاه صاحب عادل شد اینسرای بهشت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - در مدح جلال الدین علی

 

جلال دین نبی پادشاه شرق علی

که از شجاعت و از جود چون علی مثلی

ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست

سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی

بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳ - با من چرا نگفتی

 

چرا نگفتی با من بتا به روز نخست

که عهد و وعده و پیمان من مدار درست

به من مده دل و از من وفا مجوی بدانک

جفای آخر باشد ز من وفای نخست

وفا نمودی از اول جفا کنی آخر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - سپید دلم را سیاه کردی

 

سپید کارا کردی دلم به عشق سیاه

به گازری در مانا نکو نبردی راه

تو گازری سره دانی بامه شستن لیک

چو دل به دست تو افتد سیه کنی و تباه

سپید کار و سیه کار دست و زلف تواند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - زلفک تو

 

چرا کند بسر زلفک تو گل سپری

چو کرد بایدش از باد پیش گل سپری

ز بوی زلف تو و رنگ و بوی گل پسرا

شگفت نیست که گردند مشک و گل سپری

گل رخ تو ندانم چرا همی سازد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - دو نرگس او

 

بسم ز نرگس سیراب و لاله خودروی

که نرگس بت من لاله درکشید بروی

سیاه و لعل چو لاله است نرگس بت من

سیه چو روز من از عشق و لعل چون رخ اوی

بآینه نگرید آن یگار و دید در انو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - قطعه

 

چه حاجت است بدیک سیاه بستانرا

گرفت بابد دیوان من بدیک سیاه

سیاه باد دل و روی و روزگار کسی

که نیست مادح صدر و ضیاء دین اله

نمود کوته دست عنا ز دامن من

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵

 

شه امیر نژادی وزیر والا قدر

که چون تو نیست امیر و وزیر والائی

ز عدل تو چو سمرقند هیچ شهر نبود

چو عزم تو ببخاراست چون بخارائی

همی روی ببخارا و بنده بی طاقت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷

 

اگر به جود تو ای مجد دین نشد حاصل

به جد نمودن بی‌حد وجوه دستارم

دو کهنه دارم حالی اگر نوم باید

چو هردو کهنه فروشم، نوی به دست آرم

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - خروس

 

یکی خروس، بمنقار دانه می آرد

سپس بحوصله ماکیان می انبارد

ببال مرغ دگر ماکیان همی پرد

طلسم کرده و بی ابر برف می‌بارد

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - شهاب الدین مؤید

 

شهاب دین موید که بر سپهر هنر

بنور خاطری از آفتاب و از مه بیش

بآفتاب و به مه آن کند طبیعت تو

که آفتاب بخوامیش و ماهتاب بخویش

عطارد از تو برد بر فلک بغیرت و رشک

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode