گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در بیان مقامات خود فرماید

 

منم که گوهر طبع منست کان سخن

منم که زنده بلفظ منست جان سخن

منم زجمله اقران و همسران امروز

که پیر عقلم خواننده و نوجوان سخن

چو من نروید شاخی زبوستان هنر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - ولله در قائله

 

زهی وفای تو مانند نقش بر ناخن

فکنده دست جفای تو بر جگر ناخن

زخار خار غمت نیست بس عجب که بود

جوارحی که مرا هست سر بسر ناخن

ز درد فرقت تو بیخبر چنانم من

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح شهاب الدین خالص

 

هلال ماه صیام از سپهر ناگاهی

بتافت آنک، ربی و ربک اللهی

بسان زورق سیمین میان دریائی

بشکل نعلی زرین فتاده در راهی

چنانکه بردم طاوس نیم دایره

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - وجود حاضر و غایب

 

بدان خدای که ذات مقدس او را

حدوث و کثرت و امثال این معایب نیست

که گرز حضرت تو بنده غایبست بتن

بدل ز حضرت تو هیچگونه غایب نیست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - پیام بیار

 

سلام من برسان ای نسیم باد صبا

بدان دیار که آنجا مقام یار منست

نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار

چنانکه لایق این عهد استوار منست

و گر ملول نگردد بگویش آهسته

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - دوری

 

بدانخدای که بی گرد موکب امرش

غبار صبح برین سبز طاق ننشیند

همای سلطنت او چو بال بگشاید

بر آشیانه این نه رواق ننشیند

سوی معارج عرشش سفر نداند عقل

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۳ - سهل ممتنع

 

برای دست تو رای کرم چو سهل آمد

چرا ببخت من این سهل ممتنع گردد

چو فرصتست غم کار من بخورزان پیش

که روزگار برین کار مطلع گردد

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - خدایگان شریعت

 

خدایگان شریعت علاء دین رسول

رسول عزم تو از باد تیز تر گذرد

سپهر پیر باین نیلگون قبا که بود

بدرگه تو رهی وار با کمر گذرد

اگر همای جلال تو بال بگشاید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - مجیرالدین بیلقانی در مدح جمال الدین گفته

 

قسم بواهب عقلی که پیش رای قدیم

یکیست چشمه خورشید و سایه عنقاش

همیشود بیکی امر او چو سایه بچاه

در آبگون قفس این آفتاب آتش پاش

که هست طبع جمال آفتاب تأثیری

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - روزگار کرم

 

گذشت نوبت احسان و روزگار کرم

چه وقت می بکند باز روز کار کرم

که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من

در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم

غبار بخل زصحن زمین بچرخ رسید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - مدیح

 

اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا

وگر نگویمت از من همی بیازاری

اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم

چه عادتست که تو میرخواره زن داری

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - سوم چه فرمائی

 

بزرگوارا در انتظار بخشش تو

نمانده است مرا طاقت شکیبائی

سه چیز رسم بود شاعران طامع را

نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی

اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۰ - در جواب رشیدالدین وطواط

 

خدایگان افاضل رشید دولت و دین

جهان سروری و عالم هنرمندی

زبیم آنکه خداوند را ملال بود

دراز می نکنم شرح آرزومندی

ایا بلطف بفرزندیم پذیرفته

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

دلم زدرد تو خون شدترا چه غم دارد

نه عشق تو چو منی در زمانه کم دارد

مرا بعشوه ازین بیش در جوال مکن

که دل چو وعده تو پای در عدم دارد

ز روی خوب تو دانی که بر تواند خورد؟

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

کسیکه بر همه آفاق دوستاری کرد

ببین که عشق تو در وی چه خرده کاری کرد

بکام دشمن شد دل گناه او همه آنک

بپیش روی تو دعوی دوستاری کرد

مرا از‌ آتش دل رخت صبر سوخته بود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

مرا دلیست نه در خوردِ من، که بستاند؟

مرا ز دست دل خویشتن که بستاند

اگر رخت نبود، دل ز بر، که برباید

وگر لبت نبود، جان ز تن، که بستاند

وگر نه حسن تو بر ماه خط نویسد پس

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۱ - قطعه

 

بدان خدای که بیرنگ نقش انسان را

ز روی قدرت بر سطح آب زد پرگار

که تا ز خدمت تو دور مانده ام ناکام

مرا نه دیده بخفت و نه بخت شد بیدار

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۳ - ابیاتی چند از قصیده که تمام آن یافت نشد

 

بلند همت و بسیار دان و اندک سال

جهان گشای و ممالک ستان و دنیا دار

پلنگ خاصیت و شیر زور و پیل افکن

همای سایه و طوطی حدیث و باز شکار

درشت ماشطه و نرم گوی و سخت کمان

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode