گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱

 

به بوی پیرهن از دوست صلح نتوان کرد

کجا فریب دهد جلوهٔ بهشت مرا؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲

 

چو برگ، بر سر حاصل نمی‌توان لرزید

کجاست سنگ که دل از ثمر گرفت مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷

 

ز زندگانی خود، چرخ سیر کرد مرا

دم فسردهٔ این پیر، پیر کرد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸

 

گرفت نفس غیور اختیار از دستم

مدد کنید که کافر اسیر کرد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱

 

ز من به نکتهٔ رنگین چو لاله قانع شو

که از برای درودن نکشته‌اند مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲

 

فنای من به نسیم بهانه‌ای بندست

به خاک با سر ناخن نوشته‌اند مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴

 

فغان، که هم‌چو قلم، نیست از نگون‌بختی

به‌غیرِ روسیـَهی، حاصل از سجود، مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱

 

گران نیم به خریدار از سبکروحی

به سیم قلب، چو یوسف توان خرید مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲

 

ز حسن عاقبت عشق چشم آن دارم

که صبح وصل شود دیدهٔ سفید مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳

 

مرا ز کوی خرابات، پای رفتن نیست

مگر به خانه برد محتسب به دوش، مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۴

 

چنان ز تنگی این بوستان در آزارم

که صبح عید بود روی گلفروش مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۷

 

نکرده بود تماشا هنوز قامت راست

که شد خرام تو سیلاب عقل و هوش مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۸

 

اگر تپیدن دل ترجمان نمی‌گردید

که می‌شناخت درین تیره خاکدان غم را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۲

 

چه حاجت است به رهبر که گوشهٔ چشمش

کشد چو سرمه به خویش از هزار میل مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۴

 

چو گردباد به سرگشتگی برآمده‌ام

نمی‌رود دل گمره به هیچ راه مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۵

 

هزار لطف طمع داشتم ز ساده‌دلی

نکرد چشم تو ممنون به یک نگاه مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۲

 

اگر تو دامن خود را به دست ما ندهی

ز دست ما نگرفته است کس گریبان را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۸

 

ز زندگی چه به کرکس رسد جز مردار؟

چه لذت است ز عمر دراز، نادان را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۹

 

زِ جسم، جانِ گُنَه‌کار را، مَلالی نیست

که: دل‌پذیر کُنَد، بیمِ قتل، زندان را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۰

 

ز گریه ابر سیه می‌شود سفید آخر

بس است اشک ندامت سیاهکاران را

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۷۳
sunny dark_mode