گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۷ - ایضاً له

 

کریم عرصۀ عالم جهان لطف و کرم

زهی خجل ز سخایت روان حاتم طی

خلاف رای تو بیرون کشد به دست فنا

ز پشت مهرۀ چرخ ستیزه رو رگ و پی

خمیر مایۀ قهر تو من علیها فان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۸ - ایضا له

 

منم آن چشمۀ خورشید گاه نظم سخن

زشرم آتش طبعم غرق شود در خوی

ز دل برون کند آن تلخی که عادت اوست

بیاد لفظ من ار در پیاله ریزی می

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰

 

نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی

کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟

کی دید خربزه زاری لطیف بی‌ سر خر ؟

که من بجستم عمری ندیده‌ام باری

بگو به نفس مصور مکن چنین صورت

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳

 

خدایگان وزیران شرق عزالدین

یگانه دو جهان قطب عالم معنی

کمال گیتی طاهر که در وجود چو نام

بریست از همه نقصی چو علت اولی

نظام کشور چارم که صدر چرخ ششم

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸

 

به امر نافذ مخدوم صاحب دیوان

بهاء دولت و دین خواجه مبارک پی

کمینه چاکر فرمان پذیر حق دارش

به دست خویش که فرمان پذیرش آمدنی

کدام چاکر داعیش مجد پارسی آن

[...]

مجد همگر
 

سعدی » گلستان » دیباچه

 

دو چیز طیرهٔ عقل است دم فرو بستن

به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱

 

کسی به دیده انکار اگر نگاه کند

نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱

 

و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو

فرشته‌ایت نماید به چشم کروبی

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی

 

دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد

کی التفات کند بر بتان یغمایی

سعدی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی

تویی خلاصه دنیی و کس نگوید نی

نظر به صورت خوبان همی‌کنم ایشان

به پیش روی تو چون صورتند بی معنی

کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

[...]

همام تبریزی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی

نه زاده است و نه پرورده مادر دنیی

به عشق روی تو زیبد که دل دهند از دست

به بوی وصل تو شاید که جان کنند فدی

اگر کشند جفا هم جفای همچو تویی

[...]

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۸

 

فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی

به داغ هجر دلم کی دوا پذیرد کی

از آن زمان که وداع اتفاق افتاده ست

نشد ز هیبتِ جان خالی از مسامم خوی

به غم نشسته دلی خسته و دری بسته

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۱

 

دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی

کسی ندید چنین صورتی همه معنی

قیامت است به حسن و جمال و خلق شریف

مرا گریز از آن جادوان بود اولی

به چشمهای سیاهش نگر تعجب کن

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۳

 

دریغ عمر که بی‌هوده صرف شد هی هی

من و شبی و زمانی و لحظه‌ ای بی می

به دست خود که کند با خود این که من کردم

کهای توبه‌ام آخر ز احمقی تا کی

قسم نخورده و عهدی نکرده‌ام وانک

[...]

حکیم نزاری
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

به دست نیغ تو کار جراحت دل ریش

مام نا شده خواهم که از سر آغازی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

به زیر پا شکند هرچه افتد این عجیبست

که بشکند دلم از زیر پا نیندازی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

نبرد دست به زلفت صبا به بازی نیز

حریف زیر برست و نمی‌خورد بازی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

اگر چه سرور بستان صنوبر آمد و سرو

ترا رسد بسر سروران سرافرازی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

کمال باز گزیدی هوای قامت بار

بدت میاد که مرغ بلند پروازی

کمال خجندی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰

 

به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می

علاج کی کنمت آخرالدواء الکی

ذخیره‌ای بنه از رنگ و بوی فصل بهار

که می‌رسند ز پی رهزنان بهمن و دی

چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو

[...]

حافظ
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۱
sunny dark_mode