گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح امیر فخرالدین محمد میر آب مرو

 

به فال نیک درآمد به شهر موکب میر

به طالعی که سجودش همی کند تقدیر

به بارگاه بزرگی نشست باز به کام

جمال مجلس سلطان و بارگاه وزیر

بهاء ملت اسلام و فخر دین خدای

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح اقضی القضات صدرالدین صاعد مسعود

 

زهی موافق رای تو جنبش تقدیر

به دست بخت جوانت عنان عالم پیر

امام مشرق و اقضی القضاۀ روی زمین

که چشم عقل جهان بین ترا نیافت نظیر

ترا شگرف ثنایی‌ست صاعد مسعود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۲۷

 

شکست دور سپهرم به پایمال زحیر

بریخت خون جوانیم غبن عالم پیر

همی نفر نفر آید بلا به منزل من

ازین نفر نفر ای دوستان نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بی دل و زور

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶

 

چو کهربا شد برگ و چو لعل گشت عصیر

گره گره چو زره شد ز باد روی غدیر

مشعبدی کند اکنون خزان همی به درست

که وصف حال جهان را همی کند تغییر

ز مرغزار برون کرد حله کمسان

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۸

 

فلک همی نکند در جفای من تقصیر

ملک همی نکند در هلاک من تاخیر

چوتیر برجگر آمد چه منفعت ز خروش

چو روز غم به سر آمد چه فایده زنفیر

اگر نه چشم ضمیر تو تیرگی دارد

[...]

ادیب صابر
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸

 

فتاده‌ام به طلسم کشاکش تقدیر

نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامن‌گیر

دل رمیده و شوق بهانه خود دارم

که دیده است دو دیوانه را به یک زنجیر

چه طرف‌ها که نبستم ز رهنمائی دل

[...]

خاقانی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۶

 

سر اکابر دولت صفی دولت و دین

تویی که نیست تو را در جهان عدیل و نظیر

به هر مهم که ضمیر تو خلوتی سازد

درون پرده بگنجد مدبر تقدیر

به هر مقام که قدرت به صدر بنشیند

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان

 

شراب خواه و دگر باره عشرت از سر گیر

که باغ تازگی از سر گرفت دیگر بار

ظهیری سمرقندی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در ذم و قدح اهل نفاق و شکایت از مردم عراق و تخلص در مدح خواجه جمال الدین عثمان

 

شکست دور سپهرم بپایمال ز حیر

بریخت خون جوانیم غبن عالم پیر

همی نفر نفر آید بلا بساخت من

از این نفر نفر ای دوستان، نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بیدل و زور

[...]

اثیر اخسیکتی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷

 

زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی

که ذره ای بود اندر هواش پیکر تیر

دقیقه ایست ز قدر تو نه سپهر بلند

بعلقه ای ز ضمیر تو هفت جرم منیر

مسیر ابر بنان تو تا نقاب کشید

[...]

امامی هروی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲

 

خدایگانا دست مبارکت شب دوش

به یک ندب دو سه فارد بباخت بی تاخیر

زیاد باد ترا زندگانی اندر ملک

که کعبتین نکرد از برای من تقصیر

سه تا ببردم و با خود ز بیم می گفتم

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷

 

سفینه ای به من آورد صدر دریا دل

بدان غرض که ز کلکم شود سواد پذیر

گشادم و ز سوادش کتابتی دیدم

چو عقد لولو منثور و سمط در نثیر

همه به صفحه کافور مشق کرده به مشک

[...]

مجد همگر
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩١ - وله

 

مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر

ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر

چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند

که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر

اگر چه بیرخ احبابم وز چرخ نفور

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٩

 

سر افاضل عالم امام عبدالحی

ز هی بخامه گهر پاشتر ز ابر مطیر

ز اهل فضل توئی آنکه در مراتب شعر

رسیده ئی بکمال و گذشته ئی ز اثیر

توئی که خامه زر پیکرت بغواصی

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

فتاده ام من دیوانه در غم تو اسیر

بیا و طره برافشان که بشکنم زنجیر

برآید از قلمم بوی مشک تاتاری

اگر بوصف خطت شمه ئی کنم تحریر

چه خوابهای پریشان که دیده ام لیکن

[...]

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - فی مدح السلطان ابواسحق اناراللّه برهانه

 

چو کینه دشمن سوز و چو مهر عالم گیر

چو بخت ملک ستان و چو چرخ گیتی دار

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۷

 

کرا مجال بود کز زبان همچومنی

حکایتی برساند به بارگاه وزیر

زمین ببوسد و بعد از دعا خطاب کند

که ای جناب تو والاتر از سپهر اثیر

سپهر را همه بر قطب دولت تو مدار

[...]

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳

 

به نزد همت من خردی ای بزرگ امیر

امیر سخت‌دل سست‌رای بی‌تدبیر

به عدل چون نکند ملک را بهشت صفت

اگرچه حور بود ز اهل دوزخست امیر

تو ای امیر اگر خواجهٔ غلامانی

[...]

سیف فرغانی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶

 

نصیحتی کُنَمَت بشنو و بهانه مَگیر

هر آنچه ناصِحِ مُشْفِق بگویَدَت بپذیر

ز وصلِ رویِ جوانان تَمَتُّعی بردار

که در کمینگهِ عمر است مَکرِ عالَمِ پیر

نَعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی

[...]

حافظ
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲

 

دلم اگر همه شیرست بگذر از شمشیر

که خوار عاشق و غمخوارتست چون من خوار

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode