گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

دروغ بود که من در غمت صبور شدم

خلاف بود که از خدمنت نفور شدم

دراز دیدم در تو زبان نزدیکان

برای مصلحتی یک دو روز دور شدم

در اندرون من از آرزو جگر خون شد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۳ - خوشی به گریه

 

فتادم از نظر آن لحظه‌ای که دور شدم

خوشم به گریه که از دست هجر کور شدم

گهی به میکده و گاه در خراباتم

هزار شکر که با اهل درد جور شدم

دعاش گفتم و دشنام هم نداد جواب

[...]

عارف قزوینی
 
 
sunny dark_mode