گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

به سبزه زار فلک طرفه باغبانانند

که هر نهال که کشتند باز برکندند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

به سبزه زار فلک طرفه باغبانانند

که هر نهال که کشتند باز برکندند

شیخ بهایی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸

 

بگو که نغمه سرایان عشق خاموشند

که نغمه نازک و اصحاب پنبه در گوشند

شکست شیشه و در پا خلید و بی خبران

هنوز میکده آشوب و عافیت کوشند

اگر ز دیر برندت به طوف کعبه، مباد

[...]

عرفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵

 

به راه شوق، خضر جستجو چه می داند

نشان چشمه ز من پرس، او چه می داند

سواد جوهر آیینه بلبلش کرده ست

وگرنه طوطی ما گفتگو چه می داند

ز شوق خاک در دوست، می کند عاشق

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵

 

چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کنند

سرشک اگر بگذارد که چشم باز کنند

ز پاکدامنی من به عشق می شاید

که همچو صبح به دامان من نماز کنند

چو دل ز شکوه تهی گشت، عمر افزاید

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۱

 

معاشران سبکسیر از جهان رفتند

بغیر آب روان هیچ کس به باغ نماند

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲۱

 

در آن مقام که شاهی به هر گدا بخشند

چه دولتی است که مارا همان به ما بخشند

سعادت ازلی جو که در گذر باشد

سعادتی که ز بال وپر هما بخشند

فریب جودفرومایگان مخور زنهار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴۷

 

مرا همیشه دل از وصل یار می شکند

سبوی من به لب جویبار می شکند

چه نسبت است به فرهاد جان سخت مرا

که درد من کمر کوهسار می شکند

مده میان بلا را درین محیط از دست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴۱

 

ستاره سوختگان باغ دلگشای همند

که مغز سوخته بوی کباب تازه کند

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

ز بس به اهل وطن می کشد دلم در هند

اگر به هند کشم آه، در وطن شنوند

طغرای مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه

هزار شکر که یارانِ شهر بی گنه‌اند

جفا نه پیشهٔ درویشی است و راهروی

بیار باده که این سالکان نه مرد رهند

مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶ - در مدح امیرالامراء نظام الدوله حسین خان در ایام حکومت فارس

 

دلی که هر چه کند بر مراد یار کند

نخست ترک مراد خود اختیارکند

گرچه ترک مراد خود اختیاری نیست

که عاشق آنچه نماید به اضطرارکند

غریب را که به غربت اسیر یاری شد

[...]

قاآنی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

چو ساربان دل اطفال من کباب کمند

برای راندن جمازها شتاب کند

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

به جان زینب از این گفتگو شرر افکند

صدای زینب دلخون به ناله گشت بلند

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴

 

در این زمانه که یکسر جهانیان خرسند

ز چیست ملت اسلام گشته خوار و نژند

جهانیان همه گشتند انجمن وین قوم

اگر خود انجمنی داشتند بپراکند

مگر مسلمان دیوست و دیگران چو ملک

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰

 

چو شاه دانا دارد وزیر دانشمند

سر ستاره و ماه آیدش بخم کمند

چو طغرلیست ملک، کش وزیر بال و پرست

همی بپرداز این پر بر آسمان بلند

من اینکلام بتحقیق و تجربت رانم

[...]

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۶۹ - غلام زنده دلانم که عاشق سره اند

 

غلام زنده دلانم که عاشق سره اند

نه خانقاه نشینان که دل بکس ندهند

به آن دلی که برنگ آشنا و بیرنگ است

عیار مسجد و میخانه و صنم کده اند

نگاه از مه و پروین بلند تر دارند

[...]

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode