گنجور

 
۱
۲
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

شوند از آمد و رفتن مبارزان مانده

ز فتحنامه نوشتن شود ستوه قلم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

به خنجر ای ملک اکنون تو خسته ای دل کفر

که کرده ای تو چه بسیار خسته را مرهم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

هر آنکه جز رقم بندگی کشد بر خود

برو کشد ز فنا دست روزگار رقم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

جهان فلک را بر تارکش فرود آرد

اگر برآرد جز بر مراد رای تو دم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

همیشه تا به جهان اندرون غم و شادیست

تو شاد بادی و وانکو به تو نه شاد به غم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

تو پادشاه جهان و جهان به تو یاور

ملوک عصر تو را بنده تو ولی نعم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

همیشه قدر تو عالی و بخت تو پیروز

همیشه عمر تو افزون و جاه تو خرم

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۷