×
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸
کسی به دور محبت خمار خم نکشد
که در کشد قدح زهر، درد هم نکشد
تو را عبادت و مارا محبت ای زاهد
بهل که کار به نادانی قلم نکشد
بسوز برهمنا سبحهٔ دیدهٔ ناقوس
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۹
دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد
عجب که آینه چون گل جبین به هم نکشد
فدای بیکسی کعبه گرفتاری
که صید منت خونگرمی حرم نکشد
ز اختلاط پریشان عیش در قفس است
[...]