گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰ - در مدح شمس الدین محمد بن علی

 

مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی

غزل تو گویم ، که لایق غزلی

ز حکم لم یزلی عشق تو رسید بمن

چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی ؟

منم که در همه عالم بعاشقی مثلم

[...]

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - در مدح جلال الدین علی

 

جلال دین نبی پادشاه شرق علی

که از شجاعت و از جود چون علی مثلی

ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست

سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی

بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق

[...]

سوزنی سمرقندی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۰

 

تویی که در همه عالم به حسن بی بدلی

می چو گل ز تو خواهم که لعبت چگلی

به دیدن تو مرادیده روشنست مگر

تو خاک درگه خورشید خسروان قزلی

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۰

 

تویی که در همه عالم به حسن بی بدلی

می چو گل ز تو خواهم که لعبت چگلی

مجیرالدین بیلقانی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶

 

زهی زقد و رخت سرو و لاله را خجلی

به سرو عقل ربایی به لاله دل گسلی

به سرو برگذری سرو را بود خواری

به لاله در نگری لاله را بود خجلی

به باغ اگر نرسد سرو، سرو را عوضی

[...]

ادیب صابر
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۱

 

اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی

ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی

خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی

خدای را تو ببینی به رغم معتزلی

اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۸

 

بر آن سری که دل مستمند ما بخلی

اگر به دل برهم از تنم به جان بحلی

تو را رسد که اگر که بر قبیله ی آدم

به حسن ناز کنی حق به دست توست بلی

به بوسه ای ز تو راضی نبوده ایم بیار

[...]

حکیم نزاری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی

قدح به روی صبوحی کشان لم یزلی

ز دست ساقی تحقیق اگر خوری جامی

شراب را ابدی دان و جام را ازلی

بزیر جامه چو زنّار بینمت چون شمع

[...]

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۴

 

به حق آل محمد به نور پاک علی

که کس نبی نشده تا نگشته است ولی

ولی بود به ولایت کسی که تابع اوست

موالیانه طلب کن ولی ولای علی

به هر چه می نگرم نور اوست در نظرم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸

 

کدام زهد و چه تقوی که خالی از خللی

نکرده ام من مسکین به عمر خود عملی

عجب مدار ز لخشیدنم به حشر که من

نرفته ام قدمی بر بساط بی زللی

نَشُسته ام به همه عمر بر خلاف هوی

[...]

ابن حسام خوسفی
 

عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در ستایش دو علت ایجاد و دو مایه خلقت بنی آدم النبی الاکرم و الولی الافخم صلوات الله علیهما

 

بزرگ مایه ایجاد قادر ازلی

ز نور پاک جمال محمد است و علی

ز نور پاک جمال محمد(ص) است و علی(ع)

بزرگ مایه ایجاد قادر ازلی

دو دست کار کنند این دو دستیار وجود

[...]

عمان سامانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۹۳ - خجسته کتاب

 

هزار شکر که شد ختم، این خجسته کتاب

ز یمن همت سلطان دین، علی ولی

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

شنید و دید که نزد خدای لم یزلی

گشوده دست دعا کی خدا به حق علی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

یکی ز شیعه مولای دین علی ولی

به گفت رو بر سبط نبی حسین علی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

برای توشه راه سعادت ازلی

زیاده ساز ولای علی و آل علی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

روایتست که بوبکر دون چو از دغلی

نمود غصب خلافت پس از نبی ز علی

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

خدای امر شه اولیا علی ولی

ظهور ذات ابد سر وحدت ازلی

که وصف ذاتی او قائمی و لم یزلی

ز بس کمال محلاستی به بی‌بدلی

صفای اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - در سپاسگزاری

 

ابوسعید که اوراست اختر مسعود

به اوج عزت چون شمس تابناک و جلی

حسین اسم و حسن رسم آن که طینت او

خود از ازل بسرشته است با ولای علی

به جان اوست مرکب سعادت ابدی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode