گنجور

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

مپرس حال اسیری که در خم هوسش

به قدر کسب هوا نیست روزن قفسش

به عرض شهرت خویش احتیاج ما دارد

چو شعله ای که نیاز اوفتد به خار و خسش

صفا نیافته قلب از غش و مرا عمری ست

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode