گنجور

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

شب فراق تو گویی شبان پیوسته است

که زلف هرشبی اندرشب دگربسته است

دل از تمام علایق گسسته‌ام که مرا

خیال ابروی او پیش چشم‌، پیوسته است

نه خنجر و نه کمانست ابروان کجش

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode