×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۹
سپیده دم که صبا بر چمن گذر می کرد
دل مرا ز گلستان جان خبر می کرد
چو غنچه از لب آن سیمبر سخن می گفت
دهان غنچه پر از خرده های زر می کرد
اگر ز نرگس مستش چمن نشان می داد
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
صفایی از سر کوی تو کی سفر میکرد
اگر فراقش از این ماجرا خبر میکرد
گرفت دامنش آخر ز شومبختیها
همان قضیه که عمری از آن حذر میکرد
قدم به در ننهادی ز آستان شهود
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام
به هر شهید که در آن زمین گذر میکرد
ز گریه خاک عزا دمبدم بسر میکرد