گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶

 

دریغ عمر که بی روی آن نگار برفت

در انتظار شد و ایام و روزگار برفت

سزا همین بود آن را که یار بگذرد

ولی چه فایده کز دستم اختیار برفت

به قهستان در، از آرام دل جدا گشتم

[...]

حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

بیا که مملکت دیده ام خیال گرفت

ز صحبت شب هجران مرا ملال گرفت

از آن دو چشم جهان خیره گشت از رویت

که آفتاب جهان نور از آن جمال گرفت

نگار شوخ من اندر فراق می کوشد

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode