×
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶
خرابه دل من پر شد از محبت دوست
مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست
کدام دولت و فرصت نیافت هر که بیافت
سعادت شرف وصل بار و صحبت دوست
اگرچه در خور او خدمتی نمی آید
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹
مپوش چشم ز رخسار همچو جنت دوست
که نور چشم فزاید صفای طلعت دوست
به سیم قلب خریده است ماه کنعان را
کسی که هر دو جهان را دهد به قیمت دوست
نهال عمر ابد با کمال رعنایی
[...]